تنفر از گیاهخواران به اندازه تنفر از معتادان است؛ اما چرا؟!

به گزارش بلاگ پو، گیاهخوار هراس ها ده ها دلیل برای هراسِ خود دارند که منطقی (و غیرمنطقی) به نظر می رسد؛ البته اگر جرئت داشته باشید از آن ها سؤال کنید. نخستین دلیل آن ها، این است که گیاهخواران ریاکار هستند. گوشتخواران می گویند، گیاهخورانِ مطلق هم دستانشان به خون آلوده است، آن ها هم به بهای کشت و پرورشِ آووکادو، گیاهان و تمامِ موش های زمینی را قتل عام می نمایند.

تنفر از گیاهخواران به اندازه تنفر از معتادان است؛ اما چرا؟!

بر اساسِ یافته های یک پژوهش، مردم اغلب از آزاردهنده بودنِ گیاهخوارانِ مطلق (وِگان ها) شکایت دارند و در این میان فقط معتادانِ موادِ مخدر هستند که میزانِ مشابهی از بیزاری را در افراد بر می انگیزانند. روان شناسان تحقیق برای پاسخ به این پرسش که چرا مردم نسبت به گیاهخوارانِ مطلق احساسِ خوبی ندارند را آغاز نموده اند و در مراحل اولیه این پژوهش ها تعیین شده که این احساسات آنقدر ها هم بی منطق و بی دلیل نیستند.

به گزارش خبرنگاران به نقل از بی بی سی ورلد، در ماه جولای سال 2019، مردی با بالاتنه برهنه و مو های دم-اسبی در یک بازارِ مختصِ گیاهخوارنِ مطلق در لندن ظاهر شد و آغاز به خوردنِ یک سنجابِ خام کرد. در ویدیویی که از این اتفاقِ مشمئزنماینده منتشر شد، او را در حالی می بینید که چنگ هایش را در بدنِ پرمو و بی سرِ حیوان فرو نموده و خون از دهانش جاری است؛ و جمعیتی شگفت زده منتظرند تا پلیس او را دستگیر کند. یکی از شاهدان از او می پرسد: چرا این کار را می کنی؟

این سؤالِ ظریفی است که پاسخ آن به صف آرایی دو گروهِ گیاهخواران و گوشتخواران در مقابل هم ارتباط دارد.

به موازاتی که محبوبیتِ سبکِ زندگی گیاهخواری رو به افزایش است، انتقاد ها از آن نیز هر روز بیشتر می گردد. گوشت خوردن یا نخوردن: این سؤال تبدیل به میدان نبرد شده و هوادارانِ هر دو جناح کوشش می نمایند با تاکتیک هایی که بیشترین توجه رسانه ها را به خود جلب می نماید، در این میدان مبارزه نمایند. مانند همان کاری که آن مرد در بازارِ گیاهخواران انجام داد. یا مواردی مشابه مانند بریدنِ پا های گوزن در مقابلِ جمعیتِ هوادارِ گیاهخواری، دزدیدنِ خوک ها، یا برهنه شدنِ هوادارانِ گیاهخواری در مقابلِ گوشتخواران با خون ِ مصنوعی که سراسر بدنشان را پوشانده است.

طبیعی است که انسان ها با هم اختلاف نظر داشته باشند؛ با این حال، خشمِ پرشور و حتی عصبانیتِ خفیفی که گیاهخواریِ مطلق در افراد ایجاد می نماید بیش از اندازه غیرمعقول به نظر می رسد. چرا باید از گیاهخوار بودنِ عده ای عصبانی شویم؟

تحقیقات نشان می دهد فقط معتادانِ مواد مخدر هستند که با چنین حدی از اَنگ در جامعه روبرو هستند و منفورترین گیاهخواران نزد مردم همان هایی هستند که دلیلشان برای گیاهخواری متوقف کردنِ خشونت و بی رحمی علیه حیوانات است. حال با توجه به اینکه ما احتمالاً باید هوادارِ این موضوع باشیم که جانداران در دنیا عذاب کمتری را متحمل شوند، چرا در مقابل گیاهخواران مقاومت می کنیم؟

گیاهخوار هراس ها ده ها دلیل برای هراسِ خود دارند که منطقی (و غیرمنطقی) به نظر می رسد؛ البته اگر جرئت داشته باشید از آن ها سؤال کنید. نخستین دلیل آن ها، این است که گیاهخواران ریاکار هستند. گوشتخواران می گویند، گیاهخورانِ مطلق هم دستانشان به خون آلوده است، آن ها هم به بهای کشت و پرورشِ آووکادو، گیاهان و تمامِ موش های زمینی را قتل عام می نمایند. اخیراً یکی از مبارزانِ گیاهخواری در لندن گفت دیگر از وسائل نقلیه عمومی استفاده نمی نماید که مبادا حشرات را ناخواسته زیر بگیرد. این تبلیغات به نظر می رسد، تبلغاتِ بدی برای گیاهخواران باشد.

دومین استدلالِ گوشتخواران برای بیزار بودن از گیاهخواران این است که آن ها را افرادی به شدت از خود راضی می شناسند. یک جوک در این باره وجود دارد که می گوید: چطور می توانی بفهمی در یک مهمانی چه کسی گیاهخوار است؟ پاسخ: نگران نباش! حتماً خودشان به شما خواهند گفت!

و سومین استدلال این است که از نظر گوشتخواران، گیاهخوارانِ مطلق به شدت متعصب هستند. مثلاً اینکه اگر میزبان گیاهخوار باشد، هیچ نوع گوشتی در مکان پذیرایی یافت نمی گردد، دلیلی بر متعصب بودن است. البته گیاهخواران هم با اتهاماتِ منزجر نماینده مانند اینکه فقط گیاهخوارانِ روان پریش می توانند بیکنِ سویا بخورند روبرو می شوند.

اما آیا این ها دلایلِ واقعیِ بیزاری مردم از گیاهخواران است؟ این دلایل همه را قانع نمی نماید. بعضی روان شناسان می گویند سوای عواملی که از خودآگاه ما نشأت می گیرد، مقاومتِ گسترده علیه گیاهخواریِ مطلق ریشه در اعماقِ ذهن ما و تعصباتِ روان شناختی دارد.

هَنک راتجِربِر، روان شناسِ اجتماعی در دانشگاهِ بیلارمین در کنتاکی، فکر می نماید همه چیز در پاسخ به این پرسش خلاصه می گردد که ما چطور به خوردنِ گوشت ادامه می دهیم؟

گیاهخواری سفت و سخت چه اشکالی دارد؟

کشاورزی نوعی سلاح کشتارجمعی است

سکته مغزی در کمین گیاهخواران

راتجربر می گوید: ما، حداقل در دنیای غرب، در عصری زندگی می کنیم که هر روز شواهد، استدلالات و کتاب های بیشتری درباره اینکه خوردنِ گوشت تا چه حد مضر است، به دست می آید، بیان می گردد و به نگارش در می آید. اما هنوز، تغییر چشمگیری در رفتارِ ما مشاهده نمی گردد.

او می گوید آمار های سال 2018 نشان می دهد مصرف سرانه گوشت در آمریکا در این سال بیشترین حد در کل تاریخ این کشور بوده است.

او می گوید: آنچه که من می خواهم درباره اش بیشتر بدانم این است که افراد چطور چنین چیزی را برای خود با استدلال عقلی تفسیر و توجیه می نمایند و هنوز هم خود را فردی خوب می دانند؟ راتجربر می گوید، ادامه دادن به گوشت خوردن به ژیمناستیکِ ذهنیِ قوی احتیاج دارد. خوشبختانه، مغز ما در محافظت از ما در مقابلِ واقعیت هایی که دوست نداریم با آن ها روبرو شویم، به حدِ افراطی خوب عمل می نماید و همواره ترفند های روان شناسانه ای برای این کار در آستین دارد.

اگر شما ماهی و چیپس خود را به خانه می آورید و جلوی ماهی قرمزِ کوچولوی داخلِ تنگ آن را می خورید یا فقط چند لحظه بعد از تماشای #خرگوش های بانمکِ اینستاگرام، با ولعِ تمام سوپِ خرگوش تان را میل می کنید، احتمالاً با ناهماهنگیِ شناختی روبرو اید؛ که وقتی رخ می دهد که فرد دو دیدگاهِ کاملاً متناقض دارد و یکی از آن ها را انتخاب می نماید. در این مورد، احساسِ عاطفۀ فرد نسبت به حیوانات در تقابل با این ایده قرار می گیرد: که خوردنِ آن ها ایرادی ندارد.

انسان ها تمایل ندارند به گوشت خوردن به عنوانِ یک ایدئولوژی فکر نمایند

بعضی روان شناسان به این شرایط تناقضِ گوشت می گویند، البته در بعضی تحقیقات از اصطلاحِ سنگین ترِ شیزوفرنیِ اخلاقی برای توصیفِ این شرایط استفاده شده است

تنشی که از این شرایط ایجاد می گردد می تواند به ما فشارِ روانی (استرس) وارد کند، ما را عصبی کند و احساسِ ناشاد بودن به ما بدهد. اما به جای اینکه این تنش را به وسیلهِ ایجاد تغییراتی در رفتار یا باور های خود رفع کنیم، وجودِ این احساسات را به طور کل به گردنِ چیز های دیگر می اندازیم. برای مثال، وقتی دلالان در یک سرمایه گذاریِ خاص خسارت می بینند، تقصیر را به گردنِ مدیران می اندازند. این کار باعث می گردد باور نمایند تصمیماتِ بی نقص و عالی ای اتخاذ می نمایند. درحالی که واقعیت این است که آنچه به آن دست یافته اند درست در نقطه مقابلِ چیزی است که بابتش پول دریافت می نمایند؛ آن ها در حقیقت پول را به باد داده اند.

راتجربر می گوید، در خصوصِ خوردنِ گوشت ما تعدادی - در حدود 15 عدد- استراتژی داریم که به ما اجازه می دهد با تناقضِ گوشت کنار بیاییم. چند استراتژی شامل این موارد است: تظاهر می کنیم که گوشت هیچ ارتباطی با حیوانات ندارد، تصور می کنیم که کمتر از میزانِ واقعی گوشت می خوریم، فرایندِ فراوری گوشت را به فراموشی می سپاریم وبه خود می قبولانیم که ما فقط گوشت هایی را مصرف می کنیم که به شیوه ای انسانی فراوری شده اند. این موارد با روبرو ما با تصاویرِ حیواناتِ شادِ مزرعه در انیمیشن های دورانِ کودکی، تسهیل می گردد.

اما متأسفانه، بسیاری از این استراتژی ها با وجودِ گیاهخواران دچار انحراف از جهت می شوند و این علتِ تنفر ما از آن هاست.

راتجربر می گوید، انسان ها تمایل ندارند به گوشت خوردن به عنوانِ یک ایدئولوژی بنگرند. سلطه گوشتخواری در سراسرِ دنیا به همه چیز خوران یاری می نماید فراموش نمایند که گوشتخواری فقط یک انتخاب است. آن ها گمان می نمایند که همه در سراسرِ دنیا چنین کاری را می نمایند و این فرایندی طبیعی است. اما وقتی که در یک مهمانیِ شام با یک گیاهخوار روبرو می شویم، گویی ناگهان از طبقۀ امن و راحتِ آنچه رژیمِ غذاییِ اصلی می دانیم بیرون انداخته می شویم و ناگهان از طبقۀ نا امن و ناخوشایندِ گوشتخوار سر در می آوریم.

درواقع فقط حضورِ یک گیاهخوار کافی است تا افراد با ناهماهنگیِ شناختیِ خود روبرو شوند و این آن ها را عصبانی می نماید. یکی از راه های رایج برای حلِ ناهماهنگیِ شناختی دلیل تراشی است.

دهه ها تحقیقِ روان شناسی نشان می دهد افراد در هنگام تصمیم گیری ها، تا زمانیکه بتوانند، توجیهاتی که به نظر منطقی می آیند را اختراع می نمایند تا به نتیجه دلخواهشان برسند. برای مثال، یک تحقیق نشان می دهد هنگامی که مشارکت نمایندگان می خواستند نشان دهند در تحصیلاتِ دانشگاهی پیروز بوده اند، بیش از آنکه شکست های سال های گذشته را به یاد بیاورند، پیروزیت ها را به یاد می آوردند تا بتوانند از این ادعای خود حمایت نمایند.

در خصوصِ مصرفِ گوشت، دلیل تراشی انگیزه مند ممکن است مردم را ترغیب کند دلایلی برای خوب بودنِ گوشتخواری بترشانند و یکی از پاسخ ها به این پرسش این است که گیاهخوارانِ مطلق مشمئزنماینده هستند.

در یک مطالعه که به راهنماییِ جولیا مینسون، روان شناس از دانشگاه پنسیلوانیا، انجام شد، از مشارکت نمایندگان درخواست شد با سه کلمه گیاهخواران را توصیف نمایند و به این ترتیب نظرشان را درباره گیاهخواران ارائه دهند. کمتر از نیمی از مشارکت نمایندگان گیاهخواران را با صفاتِ منفی توصیف کردند و 45 درصد از صفاتی استفاده نموده بودند که بیشتر مربوط به خصیصه های اجتماعی آن ها بود. برای مثال، گیاهخواران را با صفاتی مانند عجیب، متکبر، ناصِحِ مشمئزنماینده، شبه نظامی، احمق، و به طرز مرموزی دیگرآزار توصیف نموده بودند.

بهرحال گیاهخوارانِ مطلق واقعاً اعتقاد دارند که از گوشتخواران بهتر هستند و همین امر باعث می گردد آن ها هرگز خوشنامی ای را که انتظارش را دارند، به دست نیاورند. در کل تمامِ گیاهخواران (مطلق و غیرمطلق) گروهِ خود را در قیاس با گروه های دیگر بافضیلت تر می دانند. اما حقیقت این است که حتی ما هم با آن ها هم عقیده هستیم و این سرچشمۀ آغاز دشمنی هاست.

در اثبات این موضوع تحقیقی انجام شد و نتایج آن نشان داد که هرچه مشارکت نمایندگان فضیلت بیشتری به گیاهخواران نسبت می دادند، از آن ها بیشتر متنفر می شدند و با کلمات تند و تیزتری آن ها را توصیف می کردند.

بِنویت مُنین، روان شناس از دانشگاهِ استنفورد، می گوید: تا به امروز تحقیقات زیادی صورت گرفته که نشان می دهد افراد گروه های اجتماعی ای را که از خود پست تر می دانند یا جامعه آن ها را خطاکار می شناسد، دوست ندارند.

اما تحقیق در خصوصِ نظرِ گوشتخواران نسبت به گیاهخواران نشان می دهد که ما هچنین نسبت به کسانی که تصمیماتِ درستی اتخاذ می نمایند هم همین نظر را داریم و ممکن است آن ها را مطرود بدانیم.

این مسئله احتمالاً ناشی از آن است که ما دوست نداریم کسی در زمینه اخلاق از ما جلو بزند و اگر این اتفاق بیفتد ما احساسِ تهدید می کنیم و فزونیِ اخلاقی او باعث نمی گردد برایش احترام قائل باشیم. ما دوست نداریم در مقایسه با دیگران موردِ قضاوت قرار بگیریم.

در یک تحقیق دیگر، محققان از بعضی مشارکت نمایندگان خواستند به این فکر نمایند که نظرِ گیاهخواران دربارۀ اخلاق گرایی آن ها چیست و بعد از آن ها خواستند ویژگی های شخصیتی ای را که برای گیاهخواران در نظر گرفته شده بود رتبه بندی نمایند. از یک گروه دیگر خواسته شد عکس این فرایند را طی نمایند: ابتدا ویژگی های شخصیتی ای که برای گیاهخواران در نظر گرفته شده بود را رتبه بندی نمایند و بعد به این فکر نمایند که گیاهخواران چگونه اخلاق گرایی آن ها را قضاوت می نمایند. نتیجه آزمایش نشان داد گروهی که ابتدا در ذهنِ خود به چگونگیِ قضاوت شدن از سوی گیاهخواران اندیشیده بودند، صفت های منفی تری را به گیاهخواران نسبت داده بودند.

در حقیقت، مُنین می گوید ترس از قضاوت شدن توسط دیگران به حدی قوی است که گیاهخورانِ معمولی بیشتر از آنکه احساس نمایند گوشتخواران تهدیدی علیه آن ها هستند، احساس می نمایند گیاهخوارانِ مطلق آن ها را تهدید می نمایند. گیاهخواران موافقند که پرورش حیوانات به عنوان غذا کاری اشتباه است و اکنون گروه دیگری از راه رسیده (گیاهخوارانِ مطلق) که بیشتر از آن ها دست به هر کاری می زند تا بد بودن این کار را نشان دهد. ترسِ گیاهخواران از گیاهخوارانِ مطلق بی دلیل نیست، زیرا تحقیقات نشان می دهد که گیاهخوارانِ مطلق، سایر گیاهخواران را ریاکار می شناسند.

بر اساسِ راتجربر، تنزلِ رتبه فردی که کار خوب می نماید یکی از همان استراتژی هایی است که افراد برای مقابله با تنشِ حاصل از ناهماهنگیِ شناختی اتخاذ می نمایند. گوشتخواران، گیاهخواران را تنزل می دهند تا تنش ناشی از ناهماهنگیِ شناختی را در خود کاهش دهند.

یافته ها همچنین شرح می دهد که چرا گیاهخواران آزاردهنده تر از کسانی هستند که دلیلشان برای پرهیز از گوشت، دنبال کردنِ سبکِ زندگیِ سالم است.

مُنین می گوید: استدلال هایی که دلایلِ اخلاقی برای پرهیز از گوشت را مطرح نمی نمایند، کمتر آزاردهنده هستند. برای مثال، اگر بگویید به دلایلِ خاص و شخصی گیاهخوار هستید، مثل اینکه در یک مزرعه عظیم شده اید، گوشتخواران را کمتر در معرضِ تنبیه قرار می دهد؛ و این پیغام را به آن ها می دهد که اگر آن ها مانند شما گیاهخوار نیستند، تقصیر خودشان نیست، چون تجربه شما را نداشته اند و سخت است که اکنون به عنوانِ یک عظیمسال تغییر ذائقه دهند.

همین تعصباتِ روان شناختی باعث می گردد تبلیغاتِ هوادارِ گیاهخواری که دلایلِ پرهیز از گوشت را رنج و عذاب حیوانات برمی شمارند، کمتر به هدفِ خود که کاهشِ مصرف گوشت است، نزدیک شوند. ممکن است بعضی با دیدنِ این تبلیغات دیگر رقبتی به خوردن گوشت نداشته باشند، اما بسیاری که رفتار خود را تغییر نمی دهند، برای آنکه احساسِ بهتری نسبت به گرایش خود داشته باشند، با تمامِ قوا کوشش می نمایند رفتار خود را توجیه نمایند.

پس دفعه بعدی که مشاهده کردید یک فعالِ سنجاب-خوار عنوانِ روزنامه ها را به خود اختصاص داده است، عمیق تر فکر کنید، او ممکن است بیش از هر کسی به حیوانات علاقه مند باشد و کنار آمدن با تنشِ ناهماهنگیِ شناختی است که باعث می گردد او دست به اقدامی این چنینی بزند تا بر این علاقه مندی سرپوش بگذارد.

منبع: BBC World

مترجم خبرنگاران: عاطفه رضوان نیا

dorezamin.com: دور زمین | سفر به دور زمین هیچوقت اینقدر آسون نبوده! تور ارزان، تور لحظه آخری، اروپا، تور تایلند، تور مالزی، تور دبی، تور ترکیه

thailandro.ir: تایلند: سفر به کشور زیباییهای جنوب شرق آسیا، بانکوک، پوکت، پاتایا، سامویی، کرابی

asiaro.ir: آسیا رو: سفر به آسیا، جنوب شرقی آسیا، آسای مرکزی و خاورمیانه

منبع: فرادید
انتشار: 27 آبان 1400 بروزرسانی: 27 آبان 1400 گردآورنده: blogpo.ir شناسه مطلب: 42524

به "تنفر از گیاهخواران به اندازه تنفر از معتادان است؛ اما چرا؟!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تنفر از گیاهخواران به اندازه تنفر از معتادان است؛ اما چرا؟!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید